قران کریم

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

سخنرانی شهید مطهری

16 مرداد 1398 توسط مرجان نجفي

سخنرانی شهید مطهری

1565189656281b2502a2e7c17af88671f89b10925a.mp3

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

سنجاق سر

16 بهمن 1396 توسط مرجان نجفي

سنجاق سر 1000 تومان

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

رومیزی ستاره

05 بهمن 1396 توسط مرجان نجفي

با سلام خدمت عزیزان

رومیزی ستاره 22000 تومان میباشد با قیمت مناسب و به صرفه 

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

حضرت فاطمه

21 شهریور 1394 توسط مرجان نجفي

مظلوم ترین مادر

نام زهرا یک جهان معنا بود

نام زهرا احسن الاسما بود

نام زهرا مشتق از نام خداست

زینت کرسی و عرش کبریاست

نام زهرا ذکر اهل دل بود

نام زهرا حل هر مشکل بود

نام زهرا یک مدینه ماتم است

داستان رنج های عالم است

نام زهرا نام یار حیدر است

یاوری که بین دیوار و در است

نام زهرا نام غمناکی بود

من بمیرم چادرش خاکی بود

نام زهرا نام محسن تا ابد

بحر مظلومیت حیدر سند

نام زهرا نام یک دلخسته است

صاحب یک پهلوی بشکسته است

نام زهرا نام بازوی کبود

که قرار و طاقت از حیدر ربود

نام زهرا نام ریحان نبی

گشته پرپر پیش چشمان علی

شاعر:سید محمد تقی ساداتیه

 1 نظر
نظر از: گل نرگس [عضو] 
  • زمهرير
  • بكاء
  • نگين آفرينش
  • سرير
  • نور الهدی
  • فدک
  • سخن عشق

اجرکم عند الله
اللهم صل علی محمد وآل محمد

1396/10/18 @ 21:03


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

چادر

21 شهریور 1394 توسط مرجان نجفي

آنان چفیه داشتند و من چادر…

چفیه محافظ است… چادر هم محافظ است، محافظ من… اما قطعا چادر از چفیه بهتر است…

آنان چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند… من چادر می پوشم تا زهرایی وار زندگی کنم…

آنان چفیه را خیس می کردند تا نفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود… من چادر می پوشم تا از نفَس های آلوده دور بمانم…

آنان موقع نماز شب با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند… من چادر می پوشم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم…

آنان چفیه را سجاده می کردند و به خدا می رسیدند… و من با چادرم نماز می خوانم تا به خدا برسم…

آنان با چفیه زخم هایشان را می بستند… من وقتی چادر ی می بینم یاد زخم پهلوی مادرم می افتم…

آنان با چفیه گریه های خود را می پوشاندند… من هم در مجلس روضه با چادر صورتم را می پوشانم و اشک هایم را به چادرم هدیه می دهم…

آنان با چفیه زندگی می کردند… و من بدون چادرم نمی توانم زندگی کنم…

چفیه برای آنان جزو مستحباتشان بود… اما چادر برای من جزو واجبات دین و زندگیم شده است…

آنان سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت داده اند… من هم چادر سیاهم را محکم نگه می دارم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم…

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

قران کریم

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس